رسول خاتم
مدینـه مـرده و اهـل مدینـه مردهتـرند
چگونه مرده که از مرگ خویش بیخبرند
ز جـاده مـدنیت بــرون شدنــد همـه
بر آن سرند که تا سر بـه کام فتنه برند
اسیر کفر و ضلالت شدند این امت
ز نـور وارد ظلـمت شدند این امت
مدینه متحدالرأی و شیر حق، تنهاست
یگانه دوست عالم، اسیر دشمنهـاست
چـه روی داده مگــر امـت محمّـد را
که بودشان همه در وادی نبودنهاست
گمان نبود که خیل غدیریان کوشند
غدیـر را بـه بهـای سقیفـه بفروشند
هنوز خون مدینه به جوش میآید
هنوز غیرت حق در خروش میآید
هنـوز از در و دیـوار مسجـد نبوی
صدای خطبۀ زهرا به گوش میآید
درون سینه، نفس را شرارِ آه کنید
بـه شقشقیۀ مـولا علی، نگاه کنید
هنوز خشک نگردیده آبِ غسل رسول
که دیو توطئه در کار فتنه شد مشغول
کشیـده نقشـۀ غصب خـلافت علوی
فشانـده آتش بیداد، بر سرای بتـول
برای غصب خلافت، چه فتنهها کردند
آخرین نظرات