نقل كرده اند كه «علامه حلى» در حال طفوليت در خدمت دايى خود «محقق» درس مى خواند و گاهى فرار مى كرد، محقق او را تعقيب مىكرد تا او را بگيرد، چون به نزديك او مى رسيد، علامه آيه سجده را مى خواند و محقق كه به سجده مى رفت، او فرار مىكرد.
موضوعات: "تبرکی" یا "محرم" یا "حدیث امر به معروف و نهی از منکر" یا "خامنه ای خمینی دیگر است" یا "سخنی با بانوی سه ساله" یا "پژوهش" یا "ضامن آهو" یا "9دی" یا "رسول اکرم"
شخص ثروتمندی خواست بهلول را در ميان جمعی به مسخره بگيرد. به بهلول گفت: هيچ شباهتی بين من و تو هست؟
بهلول گفت: البته که هست.
مرد ثروتمند گفت: چه چيز ما به همديگر شبيه است، بگو! بهلول جواب داد: دو چيز ما شبيه يکديگر است، يکی جيب من و کله تو که هر دو خالی است و ديگری جيب تو و کله من که هر دو پر است.!
مردي قطعه زميني در مجاورت زمين شخص ديگري داشت و هر سال،
بخشي از زمين را ضميمه ي زمين خود مي ساخت. روزي صاحب زمين اولي
به دومي گفت: علت نقصان و کاستي زمين چيست؟
دومي: مگر نشنيده اي که خدا مي گويد:
او لم يروا انا نأتي الارض نقصها من اطرافها…:آيا نديديد که ما پيوسته به
سوي زمين مي آييم و از اطراف (وجوانب)آن کم مي کنيم!؟
اولي گفت:پس علت افزوني زمين تو چيست؟
دومي:{…ذلک فضل الله يؤتيه من يشاء…}؛اين فضل خداوند است،به هر
کس(و شايسته ببيند)مي دهد.
اولي:آخر چرا زمين تو هر سال بيشتر مي شود و زمين من کم؟
دومي:{يا ايها الذين آمنوا لا تسالوا عن اشياء إن تبد لکم تسؤکم…}؛اي
کساني که ايمان آورده ايد !
از چيزهايي نپرسيدکه اگر براي شما آشکار گردد،شما را ناراحت مي کند.
ساده دلی نزدیک به مرگ بود، گفت: بگردید ببینید کفن کهنه پیدا می کنید؟
گفتند: برای چه؟
گفت: برای آن که پس از مرگ مرا در آن بپییچند و در گور بگذارند.
گفتند: به چه دلیل؟
گفت: وقتی نکیر و منکر بیایند و کفن کهنه را ببینند، گمان می کنند که این مرده قدیمی است و دیگر سؤال و جواب نمی کنند .
آخرین نظرات